Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9208 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
operations personal
U
پرسنل عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
Other Matches
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
staffed
U
پرسنل
personnel
U
پرسنل
staff
U
پرسنل
staffs
U
پرسنل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
cadres
U
پرسنل پیمانی
cadre
U
پرسنل پیمانی
operating personnel
U
پرسنل فعال
intransit strenth
U
پرسنل سیال
complement
U
پرسنل سازمانی
complemented
U
پرسنل سازمانی
shipmate
U
پرسنل هم ناو
complementing
U
پرسنل سازمانی
complements
U
پرسنل سازمانی
adjutant general
U
دایره پرسنل
crews
U
پرسنل ناو
crewing
U
پرسنل ناو
crew
U
پرسنل ناو
trooping
U
پرسنل دار
troop
U
پرسنل دار
ship's company
U
پرسنل ناو
turout
U
تجمع پرسنل
personnel officer
U
افسر پرسنل
trooped
U
پرسنل دار
all hands
U
کلیه پرسنل
crewed
U
پرسنل ناو
permanent party
U
پرسنل دایمی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
evacuee
U
پرسنل تخلیه شده
proceed time
U
زمان انتقال پرسنل
staffs
U
پرسنل ستاد ستادی
quarters
U
محل اسایشگاه پرسنل
evacuees
U
پرسنل تخلیه شده
staffed
U
پرسنل ستاد ستادی
lag rate
U
میزان کسری پرسنل
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
turout
U
جمع شدن پرسنل
staff
U
پرسنل ستاد ستادی
service number
U
شماره خدمتی پرسنل
ration method
U
روش تغذیه پرسنل
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
carreer personnel
U
پرسنل کادر ثابت
military pay order
U
لیست حقوقی پرسنل
regular
U
پرسنل کادر منظم
administrative acceptees
U
پرسنل پذیرفته شده
regulars
U
پرسنل کادر منظم
nonoperating strength
U
پرسنل غیر فعال
debarkation net
U
تور پیاده شدن پرسنل
release denial
U
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
airman
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
enlisted personnel
U
پرسنل سرباز و درجه دار
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
military pay order
U
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
blinded
U
بدون دید مستقیم پرسنل
registrant
U
پرسنل ثبت نام کننده
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
transport area
U
منطقه حمل و نقل پرسنل
reimbursable personnel
U
پرسنل حقوق بگیر نظامی
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
blinds
U
بدون دید مستقیم پرسنل
airmen
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
conus residents
U
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping
U
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
service records
U
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
location audit
U
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
allotment advice
U
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
treatments
U
عملیات
treatment
U
عملیات
operations
U
عملیات
op
U
عملیات
operation
U
عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
action
U
جنگ عملیات
business type operation
U
عملیات تجارتی
autonomous operation
U
عملیات مستقل
f.of operations
U
حوزه عملیات
area of operation
U
منطقه عملیات
operating program
U
برنامه عملیات
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
building operations
U
عملیات ساختمانی
operation manager
U
مدیر عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
delays
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delay
U
عملیات تاخیری
phasing
U
مراحل عملیات
espial
U
عملیات جاسوسی
autonomous operation
U
عملیات ازاد
base of operations
U
پایگاه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
operations research
U
تحقیق در عملیات
external operation
U
عملیات خارجی
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
offenses
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offence
U
عملیات تعرضی
operation map
U
نقشه عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
operation overlay
U
کالک عملیات
deputy for operations
U
معاونت عملیات
manual operation
U
عملیات دستی
operations room
U
اتاق عملیات
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
radius
U
شعاع عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
action deferred
U
تامل در عملیات
offensives
U
عملیات افندی
offensive
U
عملیات افندی
closing
U
خاتمه عملیات
earthworks
U
عملیات خاکی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
divert action
U
عملیات مخالف
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
dry run
U
عملیات جنگی
immediate action
U
عملیات فوری
subversives
U
عملیات براندازی
subversive
U
عملیات براندازی
hostilities
U
عملیات خصمانه
hostility
U
عملیات خصمانه
flow charts
U
شمای عملیات
flow chart
U
شمای عملیات
Recent search history
Forum search
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
0
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com